لابهلای اخبار ناامیدکنندهای، چون فساد، دلالی، قراردادهای سنگین و تأسفبار، فسخهای پیدرپی و مسائل انضباطی تماشای تصاویر بیلمکانیکی که در مجموعه آزادی به جان زمین افتاده و انتشار خبر کلنگ خوردن زمین تمرین جدید در مرکز ملی فوتبال اتفاقی دلگرمکننده است، چراکه با وجود روزمرگیهای فوتبال هنوز فراموش نکردهایم خانه به دوشیهای تیمملی و تمرین کردنهایش در زمین شرکت واحد را. روزهایی که اردوی تیم ملی بیشتر به اسبابکشی شباهت داشت تا تمرین فوتبال.
البته فوتبال ایران آن دوران سخت را سالها پیش با احداث مرکز ملی فوتبال در کمپ تیمهای ملی پشت سر گذاشت و گام بلندی برای جبران این عقبماندگی برداشت، اما بیتردید این مرکز هنوز با رسیدن به استاندارهای دنیا فاصله زیادی دارد و این را میتوان با نگاهی گذرا به شرایط کشورهای حاشیه خلیج فارس و منطقه دریافت. درست بیخ گوشمان، قطر با کمپ اسپایر نه تنها ساختار تیمهای ملی خود را حرفهای کرده که با پذیرایی از تیمهای خارجی از توسعهای که در مسیر آن گام برداشته است درآمدزایی هم دارد. کمپی که با بیش از ۱۰ زمین تمرین، هتل اختصاصی، مراکز پزشکی پیشرفته و سیستمهای نوین به یکی از داشتههای مهم تیمملی فوتبال این کشور تبدیل شده است. کمپی که نمونههای آن را میتوان در دبی و ابوظبی هم دید که حتی تیمهای اروپایی را به اردو زدن در این کشورها ترغیب میکند. عربستان سعودی طی سه سال گذشته، بیش از ۸۰۰ میلیون دلار در پروژههای زیرساختی فوتبال سرمایهگذاری کرده و مرکز فوتبالش در جده با شش زمین تمرین، آکادمی داوری، فضاهای آموزشی، هتل و سالنهای بدنسازی، استاندارد تازهای را در خاورمیانه رقم زده تا فوتبال را به ابزاری برای درآمدزایی اقتصادی در این کشور تبدیل کند.
تردیدی نیست که گودبرداری برای ساخت زمین تمرین در هر کجای دنیا اتفاقی طبیعی و خبری ساده است و کوتاه، اما برای فوتبال ایران که سالهاست از کمبود زیرساختها رنج میبرد، نه صرفاً خبری چندخطی که اتفاقی بزرگ و حائز اهمیت است که میتواند نشان از رفتن طعم خودکفایی زیر دندان مسئولان فدراسیون فوتبال داشته باشد. خودکفایی که تاج و اطرافیانش را مجاب کرده به افزایش داراییهای تیم ملی و بالا بردن تعداد زمینهای تمرینی آنکه هم میتواند به کاهش هزینهها بینجامد و هم جنبههای درآمدزایی داشته باشد. اما مهمتر از اینها میتواند به یکی از اصلیترین دغدغههای تیمهای ملی فوتبال در ردهها و حوزههای مختلف (آقایان و بانوان) پایان دهد، چراکه زمین تمرین در فوتبال حرفهای تنها جایی برای پاسکاری نیست، بلکه جزئی از داشتههای حائز اهیمت یک تیم است. در واقع تمام داستان فوتبال از همین مستطیل سبز است که آغاز میشود. زمینی که فلسفه تیم در آن شکل میگیرد، اردوها معنا پیدا کرده و توان و فنی تیم رشد کرده و ارتقا پیدا میکند و کیست که نداند بدون داشتن زمین تخصصی نهتنها نمیتوان برنامهریزی مطمئنی برای تیم داشت که نمیتوان به دنبال استعدادیابی رفت.
نداشتن زمین تمرینی، اتفاق تلخی که فوتبال ایران هنوز هم طعم تلخ آن را به دست فراموشی نسپرده، به همین دلیل هم هست تصمیم فدراسیون برای افزایش تعداد زمینهای تمرینی تیمملی، روزنه امیدی ایجاد کرده، چراکه اگر این اقدام به شکلی جدی دنبال شود، میتواند گامی برای توسعه واقعی بوده و مرکز ملی فوتبال ایران را به یکی از قطبهای درآمدزا و حرفهای در منطقه تبدیل کند. به همین دلیل هم هست که گودبرداری زمین جدید تنها یک کار اجرایی یا یک پروژه عمرانی نیست و میتواند آغاز یک تحول در فوتبال ایران و رنسانسی در زیرساختهای فوتبال کشور باشد. هرچند که باید دید آیا این حرکت فدراسیون ادامه خواهد داشت یا در همان فاز اول متوقف خواهد شد، اما درحال حاضر، همین که بیل مکانیکی به جان خاک افتاده جای امیدواری دارد.